عاشورا، به تنهایی یک دانشگاه است هراندازه که انسانها با درسهای نهفته در آن حرکت خونین و ژرف که بشریت را با ارزشهای متعالی و مفهوم حیات هدفدار آشنا فرمود، آشناتر گردند، به همان میزان عزّتمند خواهد زیست و پایههای طاغوت را خواهند لرزاند.
درسهایی که از عاشورای می توان آموخت، در گفتار و کردار آقا امام حسین (علیه السلام) و یارانش دیده میشود و کسی که به دقت در مجموعه این واقعه نگاه کند و آن را فرا راه خود قرار بدهد، با این درسهای انسان ساز آشنا خواهد شد.
در این نوشته برخی از این درسها را برخواهیم شمرد.
1- توکّل
پیشوای ما محمد باقر(ع) فرمود: «کسی که به خدا توکّل بفرماید، شکست نخواهد خورد» و قیام خونین عاشورا، سرشار از این آموزهای نیک الهی است که پایانی جز پیروی حق بر باطل را نوید نمیدهد. پیشوای مظلوم ما آقاحسین(ع) گرچه به استناد دعوتنامههای کوفیان به سمت آنان حرکت فرمودند، ولی قطعا توکّْل آن حضرت به خداوند متعال بود. به همین دلیل، وقتی میان راه، خبر بیوفایی مردم و شهادت مسلم بن عقیل (ع) به ایشان رسید، تصمیم خودشان را تغییر ندادند و برای انجام تکلیف الهی، با توکل به خدا راه خود را ادامه دادند. صبح عاشورا و با شروع حمله همه جانبه و بی رحمانه دشمن، در نیایشی به درگاه خدا، اعتماد به پروردگارش را چنین بیان فرمودند:
«خداوندا! تو تکیه گاه منی در هر غم و اندوه، و امید من در هر سختی شمایید. تو در هر پیشامدی تکیه گاه و مایه پشت گرمی من هستی.»
2- رضا و تسلیم
یکی از آموزههای کربلا، راضی بودن به رضای خداوند است. هدف امام حسین(ع) فقط خشنودی خدا و پیامبر(ص) بود. اگر در آن قیام خونین، جان عزیزانش را نثار درگاه الهی فرمودند، اگر سختترین مصیبتها را به جان مبارک خریدند، و اگر خاندان مبارکشان را به دست اسارت سپردند، هدفی جز کسب رضای الهی نداشتند. امام حسین(ع) هنگامی که میخواست از مکه به سمت عراق خارج بشود، در خطبهای به این ویژگی اشاره فرموده است:
« ما اهل بیت پیامبر به آنچه خدا راضی است، راضی و خشنود هستیم. در مقابل بلا و امتحان خداوند، صبر و استقامت داریم. ایشان اجر صبرکنندگان را به ما عنایت خواهد فرمود.»
3- عمل به تکلیف
از آموزههای ارزشمند کربلا، عمل به تکلیف الهی است. هنگامی که دعوت نامههای پیاپی مردم کوفه به دستان آقا امام حسین(ع) رسید، ایشان هرچند از سستعهدی کوفیان آگاه بودند، ولی آن اعلام حمایتها را تکلیفآور دانسته و به سوی کوفه حرکت فرمودند.
امام خمینی (ره):
- اینکه حضرت ابی عبدالله (ع) با تعداد کم قیام فرمودند، برای این بود که گفتند تکلیف من این است که نهی از منکر کنم.
- حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) برای خودشان تکلیف دانستند که بروند و شهید هم بشوند و آثار معاویه و پسرش را محو کنند.
- تکلیف این بود که قیام بکنند و خون هم بدهد تا اینکه ملت را اصلاح کنند و عَلَم یزید ملعون را بخوابانند.
4- آزادگی
عاشورا، نماد آزادگی می باشد و حضرت سیدالشهدا(ع) سرور آزادگان است. ایشان در پاسخ کسانی که بیعت با یزید را از ایشان میخواستند تا در امان بماند، فرمودند: آگاه باشید! ناپاک زاده فرزند ناپاک زاده، مرا بین دو چیز مجبور کرده است: بین مرگ و ذلت، ولی محال است که ما ذلت و خواری را بپذیریم. خداوند پذیرش ذلت را برای ما و بر پیامبر و مؤمنان شایسته نمیداند و دامانهای پاک و دارای اصالت و شرف و خاندان دارای همت والا و عزّت نفس ما هرگز این اجازه را نمیدهد اطاعت فرومایگان را بر مرگ شرافتمندانه ترجیح بدهیم.
5- اخلاص
اخلاص حضرت سیدالشهدا(ع) و یاران حضرت، مهمترین عامل جاودانگی قیام خونین عاشورا است. از زمانی که حضرت از مدینه حرکت فرمودند، تا مکّه و سپس کربلا، بسیار کسانِ مدّعی با ایشان همراه بودند و به ظاهر خود را حسینی نشان می دادند، ولی هیچکدام بر حرف خود نماند و در نهایت، سرور شهیدان را تنها گذاشتند.
در روز عاشورا و صحنه نبرد کربلا نیز، تنها خون بود و شمشیر و زخم و درد و شهادت آقا و یاران، و از مدال و پول و امتیازهای اجتماعی و مقامهای دنیوی هیچ خبری نبود. از این رو، ماندگان و مقاومان، تنها با نیروی اخلاص به جهاد در راه حضرت متعال خداوند ادامه دادند و یکی یکی شربت شهادت را نوشیدند.
6- ایثار
از مهمترین درسهای عاشورای حسینی ایثار و مقدّم داشتن دیگری بر خود بود. در صحنه خونین عاشورا، نخستین ایثارگر، خود حضرت سیدالشهدا(ع) بودند که حاضر شدند خود و خاندانش را فدای دین خدای بزرگ کنند و رضای ایشان را برهمه چیز برگزیند. حتی زمانی که یاران حضرت به شهادت می رسیدند و نوبت به جانفشانیِ حضرت بنیهاشم رسید، امام حسین (ع) ابتدا فرزند دلبندشان،حضرت علی اکبر(ع) را برای شهادت در راه خدا فراخواندند.
جلوه دیگر ایثار در کربلا، کار زیبای حضرت آقا ابوالفضل (ع) علمدار رشید و جوانمرد صحنه کربلا بود. آن حضرت که با لب تشنه وارد فرات شد، چون خواست آب بنوشد، یاد لبهای تشنه آقا امام حسین (ع) و کودکان تشنهکامش افتادند، پس آب را ننوشید و بازگشت و با لبتشنه به شهادت رسیدند.
7- امر به معروف و نهی از منکر
از آموزههای ارزنده نهضت حضرت امام حسین علیه السلام، توجه به دو فریضه مهم امر به معروف و نهی ازمنکر می باشد. امام حسین (ع) در وصیت نامهای که هنگام خروج از مدینه و در زمان وداع با برادرش محمد بن حنفیه برای او نوشت، هدف از حرکت خویش را چنین برشمرد:
من نه از روی سرمستی و گستاخی، و نه برای فساد و ستمگری قیام کردم، بلکه تنها برای طلب اصلاح در امت جدم حرکت کرده ام. میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کرده و به سیره جدم و پدرم علی بن ابی طالب عمل کنم.
حضرت سیدالشهدا (ع) در جای دیگری نیز فرموده بودند:
«خداوندا! من به معروف مشتاقم، و از منکر تنفّر دارم.»
همچنین، در زیارتهای مختلفی که درباره امام حسین (ع) از پیشوایان معصوم (ع) باقی مانده است، این تعابیر دیده میشود: «گواهی میدهم تو نماز را به پا داشتی و زکات دادی و امر به معروف فرمودی و نهی از منکر کردید.»
8- نفی نژادپرستی
شهید، شهید است، فرقی ندارد که از چه نژاد و رنگ و زبانی باشد؛ سفید و سیاه، عرب و عجم، رومی یا زنگی و ... در اسلام فرقی ندارند و ملاک ارزش در اسلام، عقیده و ایمان است.
دشت خونین کربلا، بزمگاه عشق بوده و همه نوع شهیدی دارد؛ جوان، پیر، خردسال، شیرخوار، سیاه، سفید، عرب و عجم. آنجا، یگانگی است و از نابرابریِ نژادی هیچ اثری نیست. سید و آقای شهدا، حسین (ع) در صحنه نبرد، این آموزش دینی و انسانی را به کار گرفتند و سپاس و ستایشی همسان به همه یارانش، از پیرمرد تا نوجوان، و از رییس قبیله تا غلام سیاه روا میداردند.
9- پای بندی به اصول انسانی و اخلاقی
نهضت عاشورا، مظهر ارزشگذاری به حقوق بشر است. یاران امام حسین (ع) در بین راه کربلا، با لشکریان حرّ بن یزید ریاحی برخورد فرمودند که راه را برآن حضرت و یارانش بسته بودند. برخی از یاران امام پیشنهاد مبارزه و نابودی آنها را دادند و دلیل آوردند که قدرت نبرد با ایشان را داریم. ولی امام مدارا فرمودند و یاران را به صبر دعوت نمودند.
همچنین صبح عاشورا که شمر ملعون جلو آمد و به آن حضرت اهانت کرد، مسلم بن عوسجه، از یاران امام خواست با تیری او را از پای درآورد که حضرت مانع اینکار شد.
10- رنگ و بویی جاودانه
مؤمن باید از فرصتهایی که برایش پیش میآید بهترین و بیشترین استفاده را ببرد و حال که میخواهد چیزی را در راه خداوند ببخشد باید به آن رنگ و بوی جاودانگی بدهد تا همیشه، حتی پس از مرگ نیز، از آن بهرهمند باشد.
و اساساً یکی از اهدافی که اسلام وقف را فرا روی مؤمنان قرار داده این است که بعد از مرگ نیز پروندهی اعمال نیکش بسته نمیشود و از پاداش آن تا روز قیامت بهرهمند می گردد. از این رو مردگان حسرت میخورند و حسرت می خورند که ای کاش میتوانستند لحظهای به دنیا بازگردند تا این عمل صالح را انجام بدهند.
منبع: ایسنا